<$BlogRSDUrl$>

 


اولش دلم به حال معروفي سوخت بعدشم براي همه مون 


چند روز پيش عجله اي يه سري به وبلاگ عباس معروفي زدم ،خواستم كامنت براش بگذارم ديد م كامنت دوني اش تعطيل است خيلي دقت نكردم گفتم شايد بلاگ اش قاطي كرده ، ديروز دوباه به بلاگ اش سر زدم ، ديدم بله از قصدي كامنت دوني اش رو بسته . چند روز قبلش هم كه سرزدم به بلاگ گلناز ديدم گلناز هم كامنت دوني نداره، واقعاً اين يه معضل اي(املا اش را نمي دانم) شده تو بلاگستان كه بازتابي از بي فرهنگي ما تو جامعه است كه نميتونيم به حقوق ديگران احترام بگذاريم. درست است كه نوشتن بايد دوطرفه باشه (يعني بر نوشته هاي ديگران نظر داده شود و نقد نوشته شود) اما توهين به نويسنده تجاوز به حقوق او محسوب ميشود ،شما رو خدا بيايد و يكمي هم خودتون رو اصلاح كنيد .
چرا تو ايران مردم فكر ميكنند نوشتن وظيفه ي نويسنده است . و همين كه نويسنده فقط بنويسد اون هم بدون مخاطب كلي سود كلان مي برد ،نويسنده تنها چشم داشتي كه دارد اين است كه نوشته اش خوانده شود تا بعدا ًخودش رو براي اينكه وقتش را صرف هيچ و پوچ كرده است
سرزنش نكند .
عباس معروفي به خاطر دفاع از حق ، به خاطر ما تبعيد شد و حالا اين واقعاً نه تنها كم لطفي بلكه نهايت بي شرفي است كه در كامنت دوني اش انقدر بد و بيراه نثارش كنيم .
حالا كه دارم با خودم فكر ميكنم مي بينم اوضاع ايران از شصت سال پيش هيچ تغييري نكرده، چيزي قريب به شصت سال پيش يك همچين رفتاري با "صادق هدايت" شد و تازه بعد از مرگ اش مردم فهميدند كه صادق هدايتي هم بوده است . حالا كه نگاه ميكنم مي بينم رفتار مردم نسبت به نويسنده هايشان و كلاً قشر فرهنگي اشان بهتر كه نشده ، بدتر هم شده است . لااقل شصت سال پيش كسي جرئت نميكرد به هدايت توهين كند، اما الآن ميبينم كه مردم اين كار را آزادي ميدانند . و حق خودشان مي دانند كه با توهين هاي خودشان كسي را برنجانند.
هيچ با خودتان فكر كرده ايد كه مثلاً همين "بنياد گلشيري " درحالي به كار خودش ادامه ميدهد كه تئائر "شازده احتجاب "تنها سه روز اجراشد . يا هرساله در ايران جايزه ي "فروغ فرخزاد " اهدا مي شود ولي تابه حال كتاب ديوان " فروغ فرخزاد " بدون سانسور به چاپ نرسيده است؟!! تا كي ميخواهيد كسي را جلو بياندازيد و از قبل اش نان بخوريد؟!
پي نوشت :
در پايان از گلناز عزيز به خاطر ميلي كه بهش زدم و نداشتن كامنت دوني رو رفتاري مستبدانه قلمداد كردم ، معذرت خواهي مي كنم. تا وقتي بعضي ها جنبه ي نظر دادن هم ندارند همان بهتر كه نظر ندهند.