امروز روز کارگر است! روزی که به کارگران نسبت دادهاند تا برای تمام حقوق نداشتهشان، از صبح تا شب سر کار بروند. روزی که مدافعین حقوق کارگران که پس از کشتار اوایل انقلاب 57 تعدادشان انگشتشمار شدهاست؛ از جنبش کارگری سخن میگویند که هیچ نمود خارجی ندارد! و برای رسیدن به اهداف پوسیدهشان دست به دامان همهی نهادها میشوند و از طرفی با سنگاندازی مسئولین مواجه میشوند و از طرف دیگر رسالت خود را فراموش کرده و دست به دامان خود کارگران میشوند. آنها در حالی کارگران را به بزرگداشت این روز فرامیخوانند که کارگران حتی نمیدانند که امروز روز آنها است! در حالی آنان را به جنبش جنبش و اعتصاب فرامیخوانند که آنها از فرط اعتیاد حتی توان کار کردن ندارند. در حالی داعیههای خود مبنی بر ساعات کار زیاد را مطرح میکنند که کارگران به ساعات اضافهکاری چشم دوختهاند! در حالی حقوق کارگران را زیر خط فقر اعلام میکنند که کارگران حقوق پنج ماه گذشتهشان را دریافت نکردهاند. در حالی از فقر خانوادههای کارگران سخن میرانند که آنها برای آنکه بیکار نشوند، روز کاری را از فرط گرسنهگی در اتاقهای کارگری به سر میبرند. تا به کی فعالان حقوق کارگران باید اینقدر آرمانگرا باشند؟! تا به کی میخواهند داعیهی برتری کارگر بر سرمایهدار داشتهباشند؟! بدون اینکه حتی حرکتی بکنند. تا به کی میخواهند از نداشتههای کارگران برای شعارسازی استفاده کنند؟! تا به کی میخواهند فیلم معنای زندهگی را ببینند و در انتظار روزی که کارگران زبان امپریالیسم را از حلقوماش بیرون بکشند، شعار دهند؟! شرایط امروز برای ما به گونهای رقم خوردهاست که بسیار عبث به نظرمیرسد که از حقوق نداشتهی کارگران و یا حقوق ازدسترفتهشان سخنپراکنی کنیم. به جرئت میگویم که نسبت به سی سال پیش تنزل کردهایم. ما امروز با مشکلات کارگران مواجه نیستیم؛ با معضلات کارگران روبروییم. با معضل اعتیاد که در کارگاههای ساختمانی بیداد میکند. با معضل گرسنهگی و گرسنه نگهداشتن که در همهی کارگاهها وجود دارد. با معضل فحشا که از دل این قشر و این کارگاهها به بطن جامعه ساری میشود. با معضل زشتی معیشت و بهداشت که قشر کارگر را پست نگه میدارد و فرهنگ ما را فلج میکند. با معضل قومیت که میان کارگران تفرقه میاندازد. با معضل شایستهسالاری که بهویژه از دستآوردهای دولت دوم خرداد است تا کارگران توسط خودشان در نطفه خفه شوند. کارگر ایرانی امروز حقوقی برای از دستدادن ندارد، مجبور است کار کند! وقتی بعد از هزار زحمت و گرسنهگی و بدبختی برایش کار پیدا شده، قرارداد و حق بیمه و اولاد و مسکن برایش معنی ندارد. قرارداد ببندد که چه شود؟! تا به جای165 هزار تومان، 122500 تومان در ماه بگیرد؟! حق بیمه بگیرد، عوضاش پول داروهای بچهاش را نداشتهباشد؟! حق اولاد بگیرد و عوضاش فرزندش به مدرسه نرود؟!حق مسکن بگیرد و عوضاش به خاطر نداشتن کرایهی خانه شب را بدون سرپناه بخوابد؟! حق خواربار بگیرد و عوضاش در سال هم یک وعده غذای درست و حسابی نخورد؟!عیدی و پاداش دریافت کند و در عوض شب عید پول نداشتهباشد برای فرزندش لباس بگیرد؟! نه! کارگر ایرانی مجبور است در این شرایط کار کند که اگر نکند به تریج قبای هیچکسی برنمیخورد و فقط خودش از نان خوردن میافتد. کارگر ایرانی چیزی برای ازدستدادن ندارد ، تنها چیزی که برایش ماندهاست همان نیروی کار و سلامتی است که هر روز رو به تحلیل میرود. اما این هم عذاباش نمیدهد. مشکلاش نیروی کاری است که به علت نداشتن تغذیهی درست، بهداشت مناسب و بهویژه اعتیاد کمرشکن هدر میرود. اعتیاد کارگران را از درون فسیل میکند. از هر چهار کارگر امروز 3 نفر سیگاری هستند و 1 نفر معتاد است. این چیزی است که به چشم خودم میبینم! این آمار جامعه را فلج میکند و به قهقرا میکشاند. بارها به چشم خودم کارگرانی را دیدهام که برای کار از شهرستان به تهران آمدهاند و بعد از چند ماه به خاطر اعتیاد برای کرایهی راه برگشتشان درماندهاند. این دردآور است. تمام وجودم به آتش کشیدهمیشود وقتی میبینم پیمانکاری حقوق کارگرش را 6 ماه به تعویق میاندازد و پس از اعتصاب کارگر را اخراج میکند بدون اینکه کارگر بتواند حقش را دریافت کند و یا حتی حرفی بزند. آیا این پولها همان پولهایی نیست که با آن برج ساخته میشود و به قیمتهای گزاف به فروش میرسد که حتی کارگر نمیتواند صفرهای این رقمها را بشمارد؟! این پول با آه کارگر همراه است. این عمل عین بردهداری است. به همان خدایی که میپرستید و همان اسلامی که قبول دارید قسم که اینها مسلمان نیستند! اینان خود فرعوناند. نه تزار هستند و نه به نظام امپریالیستی تعلق دارند، نه! خود فرعوناند که حکمرانی میکنند. کارگر بودن عار نیست ولی عین بدبختی است. پینوشت: برای پدرم که چهل سال است این عنوان را یدک میکشد و برای سالم زیستن رنج کشیدهاست.
|
![]() |
ارتباط با منmehrdad.goorkan AT gmail |