<$BlogRSDUrl$>

 


نابودی ایران‌شهر2 


درست یک هفته است که هر روز به پاسارگاد فکر می‌کنم. و هر کاری هم که می‌کنم بی‌نتیجه است. همه‌جا بحث را پیش می‌کشم و بی‌نتیجه. اول هفته با یکی از موزیسین‌ها داشتم حرف می‌زدم که بحث را پیش کشیدم. به‌اش گفتم:" چه خوب است که برای پاسارگاد هم یک موسیقی ملی ساخته‌شه. اون وقت هم مسئله رو جدی می‌گیرند."
سازش رو دست‌اش گرفته‌بود:" آره. خوبه! اما می‌دونی چیه پسر جان؟! ایرانی‌ها خیلی دیر به فکر می‌افتند."
گفتم:" درسته. اما حالا که شده. باید کاری بکنیم. شما خودتون یا آشناهاتون نمی‌تونند کاری بکنند؟"
داشت می‌زد:" من که نه! دوست‌هام رو هم نمی‌دونم. به من چه واسه این ملت دل بسوزونم؟ اون موقع که گفتند موسیقی حرومه کسی اومد به من بگه ابولی خرت به چنده؟!"
گفتم:" اما، او زمان دیگه گذشته. باید فکر الآن رو کرد."
پوزخندی زد:" همین الآن هم وقتی ساز دست‌مون می‌گیریم بهمون می‌گن مطرب! این مردم اصلاً موسیقی نمی‌فهمند. من هر کاری هم ضبط کردم واسه دل خودم بوده. می‌دونی ما عاشق سازمونیم. این ساز مثل ناموس‌امه..."
هنوز حرف‌هایش در ذهن‌ام است. او یکی از بهترین ریتم‌شناسان است و واقعاً به کارش مسلط است. ولی الآن که دقت می‌کنم می‌بینم چه‌قدر از او و امثال او متنفرم و چه‌قدر این آدم‌های مبتذل زیاد هستند. کسانی که هر جا می‌نشینند، چس‌ناله سرمی‌دهند که با ما در فلان جا، آن‌طور برخورد کردند و یا جلوی فلان کارمان را گرفتند و هر دم از محدودیت‌ها و سانسورهایشان می‌‌گویند.
حالا که نگاه می‌کنم، می‌بینم حق‌شان است. تا به حال چند موسیقی در اعتراض به سانسور و محدودیت موسیقی‌دانان ساخته‌شده‌است؟! اصلاً تا به حال موسیقی اعتراضی داشته‌ایم؟‍! این‌ها برای مردم چه کرده‌اند که امروز از آن‌ها انتظار دارند که در خدمت‌شان باشند و درک‌شان کنند؟! گیرم همه‌ی حرف‌شان هم درست! اما مگر نه این‌که هنرمندان مسئولیت فرهنگ‌سازی را به عهده دارند؟! اصلاً از اول هم تقصیر خودم بود، از کسی که هنوز ناموس‌پرست است، نباید انتظار کاری داشت.
اما یک حرف‌اش را قبول دارم. چرا تا به حال هیچ فیلم و موسیقی‌ای درباره‌ی هخامنشیان و به کل ایران باستان ساخته نشده‌است؟! درست است که از طرف سران کشور بعد از انقلاب 57 با این مسئله مبارزه شده‌است. اما آیا همین کسانی که خود را هنرمند می‌خوانند در این زمینه کاری کرده‌اند؟!
بگذریم، از این سؤال‌ها زیاد است و بعید می‌دانم این‌ها پاسخ‌گو باشند. با این حال فکر می‌کنم هنوز هم کسانی هستند که در کار هنر هستند و قلب‌شان برای این مملکت می‌تپد. چند روز پیش از طریق هفتان، خواندم مصاحبه‌ای با فریدون شهبازیان که دارد برای خلیج‌فارس موسیقی می‌سازد. واقعاً خوش‌حال شدم. هنوز هم می‌شود از کسانی چون او کمک خواست. اگر کسی چون او را می‌شناسید، حتماً مسئله را با او در میان بگذارید. مسئله‌ی پاسارگاد به فرهنگ این مرز و بوم مربوط می‌شود و باید با آن فرهنگی برخورد کرد تا تأثیرش ماندگار باشد.
اگر هنوز هم شک دارید. می‌توانید مجله‌ی آناهید شماره‌ی هفت را بخوانید تا به عمق فاجعه پی ببرید.