امروز که به پارک رفتهبودم، تازه متوجه برگهای زرد درختان شدم. امسال پاییز چه زود رسید. شاید هم من خیلی دیر متوجه شدم. آنقدر درگیر روزمرهگی خودم شدهام که حتی تغییر به این چشمگیری را هم متوجه نشدم. هوا سرد شدهاست و چند روز دیگر بادهای پاییزی مجال نمیدهند که آزادانه در پارک قدم بزنی. نمیدانم چرا؟ اما با همهی زیباییهای پاییز، هیچ گاه احساس خوشآیندی نسبت به آن ندارم. شاید این ترس به ریشهای قدیمی در ترس از مدرسه خلاصه شود. اما این دلیل در عین استوار بودن احمقانه است. من حتی الآن هم که در قید درسهایم نیستم، این احساس موهوم را دارم. به نظرم این احساس نسبت قریبی با مرگ دارد. مرگی که در پاییز زمزمه میشود و کلاغها چاووش کاروان مرگ میشوند و برگهای زرد نماد آن. و آنگاه مرگ تدریجی آغاز میشود و خود را میکشد تا در زمستان اوج میگیرد. به نظرم احساس ترسام بیشتر به مرگ میکشد تا زندهگی. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که از مرگ نمیترسد. حتی کسانی هم که خودکشی میکنند؛ به نوعی از آن در هراساند. هیچ کس استثناء نیست. مرگ از آن رو که موهوم است، ترس میآفریند. و پاییز مرگ میآفریند.
ولی این پاییز به نظرم عجیب میآید. افکار من مالیخولیایی شدهاست. در عالم بین طبیعت و ماشینیسم، در خلسهای مسخره بیجهت زندهام. دیگر خوب فهمیدهام که من ماینند دیگران شاد نیستم. دلایل شادی انسانها عموماً احمقانه است و من هیچ دلیل احمقانهای برای شاد بودن نمیبینم و این احساس به ذات رقتبار است. به هیچ زندهام و هیچ احساسی نسبت به هیچ چیز ندارم. تنها ترس از چرخ زدن در دنیای دیگران است که مرا فرامیگیرد و در کوچه بنبستی به دام میاندازد و میفشارد. به دلایل احمقانهای زندهام. کارهایی از سر اضطرار که بیدلیل زندهگی مرا کش میدهند. دیگر قدرت تصمیمگیری را از دست دادهام. جمع کردن افکارم به حدی سخت شدهاست که حتی قدرت روی کاغذ آوردن هم ندارم. به بیراهه رفتهام و باید تاوان بدهم. همهی کارهایم نیمهتمام ماندهاست و تصور نیمهتمام رها کردنشان آزارم میدهد. با این حال تصویر این زندهگی به نظر همان چیزی میآید که مقدر شدهاست. نوشتن از هر نوعاش نیاز به تحلیل و مهندسی اندیشه دارد و من به وضوح قدرت تحلیل را از دست دادهام. در هراس از ناممکنها به مرگ تدریجی تن دادهام. آیا روند زندهگی من به خودی خود، این مرگ را نزادهاست؟ من به مرگ تدریجی نزدیک شدهام و درست در آستانهی آن هستم. این پاییز خیلی عجیب است.
|
![]() |
ارتباط با منmehrdad.goorkan AT gmail |