اول این دو وبلاگ را بخوانید و بعد اگر حوصله کردید به سراغ نوشتهی من بروید:
http://sharifpic.blogspot.com http://www.22esfand.blogfa.com گو اینکه این سال هشتادوچهار نمیخواهد دست از سرمان بردارد و گورش را گم کند! سالی که با اعتراض شروع شد و با سرکوب تمام شد. من درگیری بیستودوم اسفند دانشگاه شریف را ندیدهام، اما فضا را خیلی راحت میشود تصور کرد. بالاخره بعد از عمری گدایی، پنجشنبه، جمعهمون را که میشناسیم! چند ماه پیش بود؟ فکر کنم درست دوم بهمن بود. آره، دوم بهمن بود، با دو تا از دوستان حرف میزدیم. بحث فضای دانشگاه شد که تا چه حد اجازهی فعالیت هست و... خب، یکی از آن دو میگفت:" تو شریف فضا بیشتر علمیه. اما فضای فعالیت مهیاست. مثلاً تو انجمن کسانی که قیافهشون مثل "چه" هم باشه هستن!" خب، من فقط سکوت کردم، همین! و دو روز پیش یکی از انجمنیهای خواجهنصیر میگفت که برای هشت نفر احضاریه از دادگاه و ناجا آمده که همهشان انجمنیاند! به همین سادگی همهی چهگواراها برچیده میشوند. دیگر عادت شده که بعد از هر تجمع و شلوغیای این طرف و آن طرف ببینم کی بازداشت شده یا کی تهدید شده و... اما این فرق داشت. دانشگاه شریف همیشه قصر در رفتهبود. البته خب، همیشه هم آرام بود. اما مگر دانشگاههای دیگر روی پیشانیشان نوشتهشده "خرابکار" یا "سیاسی" یا... همیشه یک اتفاق است. خود 18 تیر هم حتی اتفاق بود. اما اتفاقی که در نطفه اتفاق است، اما در دورهی بالیدن و شکل گرفتن به فاجعه مبدل میشود و حاصلاش فقط تباهی و خصران به دانشگاه و دانشگاهیان است. الآن دیگر بعد شلوغیهای خرداد 82 صدایی از دانشگاه تهران درنمیآید، هر چند هنوز هم عدهای بر سر آن قضایا پروندهشان مفتوحه است. دیگر علموصنعت به زور پتک هم بیدار نمیشود و... اما این پروسه تا کی دنباله دارد؟ مگر نه اینکه ما در حال توسعهایم؟ مگر دانشگاه مهد علم و توسعه نیست؟ پس چرا هر روز سنگاندازی میشود و اصلاً چه کسی پشت این جریان است که ما توسعه نیابیم؟ اما حمله به رئیس چی؟ کار چه کسی بود؟ خب، همیشه همین طور است. همیشه انگار عوامل فریبخوردهاند که همه کار را میکنند. اما آنها فریب چه کسی را خوردهاند؟ نه! آنها فریب امریکا را نخوردهاند. فریب موساد و صهیونیسم و... را هم نخوردهاند. دورهی این هوچیگریها دیگر گذشتهاست بهتر است حاکمیت ذرهای لااقل گفتار سیاسیاش را تغییر دهد. مگر میشود بیش از 6 سال، این دانشجویان فرهیخته که میخواهند انرژی هستهای را در دست بگیرند، فریب عناصر خودفروخته و امریکا و انگلیس و اپوزیسیون و کوفت و زهرمار را بخورند؟ مگر مغز خر خوردهاند؟ به طور اتفاقی یکی از شمارههای نشریهی واژهی پلیتکنیک که سال 79 چاپ شدهبود در خانهتکانی عید دستام افتاد، آنجا هم دست عوامل خودفروخته از یک سو و دست شخص اول حکومت از سویی دیگر دخیل در جریانات دانشجویی بود! بالام جان، دیگر وقتاش شده، شماها که میخواهید انرژی هستهای دست بگیرید، لااقل گفتارتان را تغییر دهید. نمیگویید، ملت بهتان میخندند؟ هان؟! خب، نمیدانم تا به حال در تحصنها توجه کردهاید یا نه؟ همیشه کسانی که از همه داغترند، اطلاعاتی هستند. روز بیستویک خرداد در تجمع زنان مقابل دانشگاه، یک نفر بود که از همه بیشتر تلاش میکرد تا فضا را متشنج کند و ما را هدایت میکرد تا به سمت چهارراه ولیعصر که پر از مأمور بود برویم؛ بعد از تجمع مریم گفت اول تجمع دستاش بیسیم بوده و در تجمع بیستویک تیر مقابل دانشگاه برای آزادی گنجی، مدام مرا زیر نظر داشت و بالاخره مأموری را دنبال من فرستاد. خب، خیلی ساده است. من هم به سادگی فریب خوردم. به خودم قول دادهبودم که شعار ندهم، اما آنقدر تحریک شدم که یکی از لیدرهای متحصنین شدهبودم. به همین سادگی! این موضوع در دانشگاه کمتر به چشم میخورد، اما با ورود لباس شخصیها به دانشگاه و حرفهای دانشجویان و اینکه اولین سنگ را یک غیردانشجو به شیشهی اتاق سهرابپور زده، کاملاً واضح است که فریب چه کسانی را خوردهاند؟! نتیجه تا الآن به نظرم به این سمت میرود که سهرابپور استعفا میدهد و بعد از تهدیدها همه چیز تمام میشود. خب، جریان غالب با هدف غایی بازگشت به دههی شصت قصد ارزشی کردن دانشگاه را دارد. که خب، مسلماً خیلی هدف قلمبهای است، اما خیلی هم در راه هدفشان بیکار نبودهاند؛ مثلاً یک نگاه به طرح تحکیم وحدت واحد از طرف انجمن دانشگاه تهران بیاندازید یا انتصابهای اخیر و تصفیهی هیئت علمی که اول از علامه شروع شده. اما این که تا چه حد به این هدف نزدیک شوند به شعور بدنهی دانشجویی بسته است. هر چه بیشتر وحدت داشتهباشد، بهتر نتیجه میگیرد. این دیگر مسألهای حزبی نیست و با دخالت احزاب فقط به بروکراسی میانجامد که هیچ سودی برای دانشجویان ندارد. فقط عدهای مظلومنما مثل کوی 78 تولید میکند که احتمالاً با یک سبیل چرب کردن همه چیز تمام میشود. خب، ارزشی شدن دانشگاه مسألهی همهی دانشجویان است. امیدوارم باشعورتر از این باشند که بگویند به من چه؟ یا این که بریزند و دفتر رئیس هیچکاره را تسخیر کنند. خب این هم از پیک شادی امسالمان! شاد باشید بچهها!
|
|
ارتباط با منmehrdad.goorkan AT gmail |