<$BlogRSDUrl$>

 


آن‌ها حقوق صنفی‌شان را می‌خواهند. 


اینجا نه انقلابی شکل گرفته‌است و نه تحول سیاسی‌ای در جریان است. محل شکل‌گیری اعتراض‌ها دانشگاه است و نه خیابان و نه میدان جنگ. دانشگاه چاله‌میدان نیست و کوی، میدان جنگ نیست که به آن حمله می‌کنید. دانشجویان معترض شورشی نیستند. لمپن نیستند و بی‌جهت داغ نمی‌کنند. آن‌ها حقوق صنفی‌شان را می‌خواهند و نه چیزی بیش‌تر. حقوقی که تا به امروز برآورده نشده‌است.
این‌جا نه فتنه‌ای شکل گرفته‌است و نه توطئه‌ای پرداخته‌ شده‌است. برعکس آن‌چه شما فکر می‌کنید؛ این دانشجویان هستند که به قانون‌شکنی معترضند. انقدر این قانون‌شکنی‌ها زیاد شده‌اند که اگر بخواهم بنویسم یک کتابچه می‌شود. اما با این حال نگاهی به نطفه‌ی شکل‌گیری اعتراض‌های اخیر بیاندازید:
در دانشگاه پلی‌تکنیک، بسیج و نهاد رهبری در تریبون‌ها و برنامه‌های انجمن اسلامی اخلال ایجاد می‌کنند. مسئولین اجازه‌ی برگزاری انتخابات آزاد به انجمن اسلامی نمی‌دهند و در عوض مدام اعضای انجمن و دیگر فعالان دانشجویی را به کمیته‌ی انضباطی احضار می‌کنند. چرا؟
در علامه هیئت علمی به بهانه‌های مختلف تصفیه می‌شود، رئیس دانشگاه پاسخ‌گو نبوده و نیست. در جواب یا طفره می‌رود و یا لاپوشانی می کند. برنامه‌های دانشجویی مجوز نمی‌گیرند و اگر مجوز هم بگیرند با کارشکنی مسئولین و بسیج مواجه می‌شوند و در عوض، فعالان دانشجویی به کمیته انضباطی احضار می‌شوند. چرا؟
در دانشگاه تهران، انتخابات انجمن اسلامی بسته برگزار شده‌است و بعضاً اعضای جدید انجمن اسلامی، اعضای سابق بسیج بوده‌اند. یک دانشجو اخراج شده‌است. در پی لغو مجوز یک برنامه‌ی دانشجویی 18 نفر به کمیته انضباطی احضار شده‌اند. اساتید حقوق به زشت‌ترین شکل ممکن، رسماً اخراج شده‌اند. و در عوض به کوی حمله شده‌است و عده‌ای بازداشت شده‌اند و عده‌ای هم روانه‌ی بیمارستان شده‌اند. چرا؟
فضای دانشگاه در همه‌ی دانشگاه‌ها به شدت امنیتی است. کارت‌بینی، کارت‌قاپی و پرونده‌سازی شغل جدید مأموران حراست شده‌است. نشریه‌ها به سختی مجوز می‌گیرند و به سادگی تعطیل می‌شوند. در خواجه‌نصیر و علم‌وصنعت، مدیر مسئول نشریه‌های دانشجویی تعلیق خورده‌اند. مأموران حراست، رسماً از طرف سپاه‌پاسداران انتخاب می‌شوند و وقتی این مسئله در نشریه‌ای در پلی‌تکنیک( اوایل سال تحصیلی) مطرح می‌شود، سپاه شکایت می‌کند. در دانشگاه تهران یکی از مأموران حراست که مقابل نیروهای لباس شخصی ایستاده‌است؛ دزدیده شده و بعد از یک ماه شکنجه با حکم اخراج‌ش آزاد شده‌است.
باز هم بگویم؟ این‌ها فقط بخشی از قانون‌شکنی‌ها است. دانشجویان به این مسائل معترضند. اما به هیچ کدام از مطالبات به حق‌شان، پاسخی نیامده‌است. آن‌ها دچار توهم انقلاب نشده‌اند. نمی‌خواهند نظام را تغییر دهند و... فقط خواسته‌های صنفی‌شان را می‌خواهند. اگر شعارهای سیاسی در تجمع‌های دانشجویی مطرح می‌شود، فقط از این رو است که آن‌ها می‌دانند ریشه‌ی همه‌ی مسائل به هم می‌رسد. نگاهی به روند پرونده‌ی هسته‌ای ایران نشان می‌دهد. جالب است که هر وقت، اعتراض‌ها شدت می‌گیرند، نتایج مسالمت‌آمیز در پرونده‌ی ایران دارند و اساساً روند پیش‌رفت این پرونده را شتابنده می‌کنند. چرا؟ آیا این موضوع بیش‌تر از یک بازی مطبوعاتی است؟

به هر رو با همه‌ی تفاسیر معلوم است که دانشگاه و حاکمیت، دانشجویان را ناخواسته وارد یک جنگ روانی کرده‌اند. جنگی نابرابر که همه‌ی ابزار دست آن‌هاست. دانشجویان از جان‌شان مایه گذاشته‌اند. آن‌هایی که حرف از شعارهای تند می‌زنید؛ ضمن این‌که به یقین می‌گویم این شعارهای لمپنی ساخته‌ی دانشجویان نیست و به کل لمپنیزم با توجه به اتفاقات از این دست، از طرف خود حاکمیت تزریق می‌شود. با این حال توجه کنید که این رئیس پلیس کشور است که اول به یکی از دانشجویان می‌گوید" مادر فلان" و این رئیس پلیس است که می‌گوید:" در تبریز دویست هزار نفر نتوانستند غلطی بکنند، شما که بچه‌اید." سنگ‌پرانی اول از طرف نیروهای پلیس شروع شده‌است و نه دانشجویان و این نیروهای پلیس بوده‌اند که انصار را تحریک به حمله کرده‌اند و این نیروهای پلیس هستند که عوض حفاظت از دانشجویان، از انصار حمایت کرده‌اند.

فتنه کجا شکل می‌گیرد؟ وزیر علوم گفته‌است انقلاب فرهنگی دوباره در راه است. چرا؟ مگر انقلابی شده‌است که حالا انقلاب فرهنگی شود؟ از کی تا به حال فاشیست‌ها انقلاب کرده‌اند؟ چرا، روزنامه‌هایی که جزئی‌ترین اخبار دانشگاه از جمله حضور بادام‌چیان در دانشگاه را مخابره می‌کردند، حالا باید لال شوند؟ چرا دستور بایکوت خبری داده‌اند؟

فعلاً عده‌ای از بازداشتی‌های کوی آزاد شده‌اند و عده‌ای دیگر هم در حال آزاد شدن هستند. هر چند این خواسته هیچ ربطی به خواسته‌های اولیه دانشجویان ندارد. اما جای امیدواری است که مسئولان عاقلانه‌تر عمل کنند.
اخبار کوی را در این وبلاگ پی‌گیری کنید:
http://kuy.blogfa.com
در مورد تبریز هم فعلاً حرفی نمی‌زنم. این موضوع خیلی مشکوک است. به خصوص فعالیت آزادانه‌ی پان‌تورکیست‌ها.