Hey you don’t help them to bury the light
Don’t give in without a fight. Pink Floyd, the wall, hey you دیگر برایم مهم نیست. هر حرفی میخواهی بزن. میگذارم، بقیهتان هم هر چی میخواهید بگویید. آنقدر خنگ نیستم که بعد از این همه مدت نفهمم اطرافم چه خبر است و شماها کی هستید و چه کارهاید. به نظرم شماها خیلی کوتولهتر از احمدینژادید. و گرنه این طوری رنگ عوض نمیکردید. خیلی ساده است که از کنار همهی رفقای قدیمیتان یا حالا آنها که اصلاً رفیقتان هم نبودند بگذرید و بگویید حقش بود. نمیکرد تا نمیدید. میخواهم از مخاطبین این وبلاگ بپرسم، گفتن این حرف" که فلانی را با یک فرایند دموکراتیک اخراج کردهاند" یعنی چی؟ کجای منطق آمدهاست که از یک فرایند و گزارهی درست به گزارهی غلط برسیم؟ دوست عزیزی که فریاد میزدی دموکراسیخواه هستی و الآن میگویی مردم لیاقتش را ندارند. خواهش میکنم، خواهش میکنم، دیگر خفه شو. نگذار بقیه هم بفهمند چه قدر ترسو و احمقی. حضور بین چند دانشجو و شعار دادن بینشان، آنقدر هزینه ندارد که همه هویت و حرفهایت را زیر سؤال ببری. نه آقا جان من از اول هم قاطی شما نبودهام. هنوز انقدر احمق نشدهام که فکر کنم با زد و بندهای شماها دموکراسی به دست میآید. نمیدانم تا کجا باید بهتان فرو شود که حالیتان شود؟ البته میدانم، شما هیچ وقت جلو نیستید که بهتان فرو شود. این ما هستیم که هر بار باید از کون خودمان به حلوا بدهیم تا حلوایش را تو و امثال تو کوفت کنند. دلم برایتان میسوزد، دیگر این مشارکت گه چی دارد که هنوز بهش چسبیدهاید؟ آشغالتر از مؤتلفه نبود باش ببندند؟ زد و بند هم حدی دارد. کم ماندهاست که دیگر با مصباح ببندند تا از کون حاکمیت بلیسند. این را هم بگویم تا سر دلم نماند. آره، آقا جان! من رأی ندادم. تحریم کردم. در همهی برنامهی تحریم انتخابات هم بودم. در دایره چرخیدم و شعار دادم. شعر خواندم. دست زدم. پا کوبیدم. اما زود از دایره درآمدم. توجه کن! من از دایره درآمدم. بیرونم نکردند اما مشارکت شما را بیرون کرد. شاید یک ماه بعد بود که فراخوانهای تحکیم را دیگر امضا نکردم. اما باز هم اگر آن انتخابات مسخره را برگزار کنند رأی نمیدهم. به نظرم هویت انسانی که من ندارم و امثال تو فقط حرفش را میزنند؛ ارزشش بیشتر از اینها باشد. فقط این بار تحریم نمیکنم و دنبال تحکیم نمیافتم.
|
|
ارتباط با منmehrdad.goorkan AT gmail |